شهادت حضرت عباس عليه السّلام
راوى گويد: تشنگى بر امام شهيد به غايت شديد گرديد،
فَرَكَبَ الْمُسَنّاةُ يُرِيدُ الْفُراتَ
آنحضرت خودرا به بلندى مُشْرف بر فرات رساند تا داخل فرات گردد،
وَالْعَبّاسُ اءَخُوهُ بَيْنَ يَدَيْهِ
در آن حال برادر آن امام ناس جناب ابوالفضل العباس
فَاعْتَرَضَتْهُما خَيْلُ ابْنُ سَعْدٍ
ر اين هنگام لشكر ابن سعد تبهكار سر راه بر فرزند احمد مختار، گرفتند
فَرَمى رَجُلٌ مِنْ بَنِى دَارِمِ الْحُسَيْنَ عليه السّلام بِسَهْمٍ
مردى از قبيله (بنى دارم ) تيرى به جانب جناب سيّدالشهداء عليه السّلام انداخت
فَاءَثْبَتَهُ فى حَنَكِهِ الشَّريفِ
آن تير در زير چانه شريف آن شهيد راه دين حنيف محكم بنشست
فَانْتَزَعَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ السَّهْمَ
پس تير رابيرون كشيد
وَبَسَطَ يَدَيْهِ تَحْتَ حَنَكِهِ حَتّى امْتَلاََتْ ر احَتاهُ مِنَ الدَّمِ،
هر دو دست مبارك را در زير چانه مجروح نگاه داشت و چون پر از خون شد
ثُمَّ رَمى بِهِ وَقالَ:
به سوى آسمان انداخت و اين مناجات را به درگاه قاضى الحاجات ، مَرْهَم دل مجروح ساخت
(اءَللّهُمَّ إِنّى اءَشْكُو إِلَيْكَ ما يَفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ)
الها! به سوى تو شكايت مى آورم از آنچه از ظلم و ستم نسبت به فرزند دختر پيغمبرت به جا مى آورند.
ثُمَّ اقْتَطَعُوا الْعَبّاسَ عَنْهُ
پس از آن ، شجاع محكم اساس برادرش عبّاس را از او جدا نمودند كه آن روباهان در ميان آن دو فرزند اسداللّه الغالب ، حايل شدند
وَاءَحاطُوا بِهِ مِنْ كُلِّ جانِبٍ وَمَكانٍ
و از هر جانب بر دور جناب ابوالفضل عليه السّلام گردآمدند و ايشان را احاطه نمودند
حِتّى قَتَلُوهُ قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ
تا آنكه آن كافران غدّار فرزند حيدر كرّار، عباس نامدار را مقتول و قرة العين بتول را در مصيبت برادر، ملول نمودند.
فَبَكَى الْحُسَيْنُ عليه السّلام بُكاءً شَديدا
امام حسين عليه السّلام در شهادت برادر با جان برابر خود، دُرّهاى سيلاب اشك چو رود جيحون از ديده بيرون ريخت ، و گريه شديد در عزاى آن مظلوم وحيد، نمود.